۱۳۸۸ اسفند ۱۸, سه‌شنبه

در آستانه


بايد استاد و فرود آمد
بر آستان دري که کوبه ندارد ،

چرا که اگر به‌گاه آمده‌باشي دربان به انتظار توست و
اگر بي‌گاه
به درکوفتن‌ات پاسخي نمي‌آيد.

کوتاه است در ،
پس آن به که فروتن باشي.

آئينه‌ئي نيک‌پرداخته تواني بود
آن‌جا
تا آراسته‌گي را
پيش از درآمدن
در خود نظري کني

هرچند که غلغله‌ي آن سوي در زاده‌ي توهم توست نه انبوهي‌ي مهمانان ،

که آن‌جا
تو را
کسي به انتظار نيست.

...
از شعر در آستانه احمد شاملو

۲ نظر:

  1. نه ارواح نه اشباح

    نه قدیسان کافورینه به کف

    نه افریتان آتشین گاوسر

    نه شیطان بهتان خورده
    با کلاه بوقی منگوله دارش

    نه ملغمه ی بی قانون مطلق های متنافی

    تنها تو آنجا موجودیت مطلقی

    موجودیت محض

    پاسخحذف
  2. این نظر توسط نویسنده حذف شده است.

    پاسخحذف